۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

شناخت نیرومندی یک ملت (بخش دوم)

نیرومندی ارتش و سازمانهای دفاعی بسته به آنست که نه تنها سازمانهای ارتش بعنوان نیرومندی از لحاظ خصوصیات فنی به آخرین روشها مجهز باشند،بلکه باید بستر نیرومندی ارتش که عبارت از نهادهای دفاعی کشور می باشد مورد توجه قرار گیرد و تقویت شود.

هر موجود زنده در پیکره ی خود دارای سیستمهای دفاعی است ولی این سیستمها منفک و مجزا از پیکر نیستند بلکه جزئی از آن هستند و با هماهنگی کامل همه اندامها است که موجودی می تواند در برابر یک عامل خارجی از موجودیت خود دفاع کند.

مثالی در این باره می آوریم:وقتی دو خروس با هم میجنگند تنها آلت دفاع خروسها یعنی منقار آنها نیست که با هم میجنگد بلکه دو خروس با تمام وجود خود به جدال و دفاع می پردازند.اگر در آن هنگام مقداری از خون خروسها را مورد آزمایش قرار دهیم مشاهده میکنیم که ترکیب شیمیایی مایعات خونی در هنگام جنگ و آرامش با هم فرق دارد.اگر وضع حیاتی یک خروس نتواند آن حالت شیمیایی مخصوص هنگام جنگ را در خون ایجاد کند خروس قادر به جنگیدن و دفاع نخواهد بود.پس خروس برای آنکه بجنگد تنها کافی نیست منقار نیرومندی داشته باشد بلکه در تمام اندامهایش باید شرایطی وجود داشته باشد تا بتواند به هنگام جنگیدن وضع مناسب را ایجاد کند و یا به تعبیر ما باید حالت دفاعی یک امر نهادی باشد و در همه ی اعضاءجلوه و بروزاتی داشته باشد تا از هماهنگی همه ی اندامهاحالت مناسب دفاعی پدید آید و حیوان بتواند از منقار خود استفاده کند.

چه بسیار ملتها که ارتشی به ظاهر نیرومندی داشتند ولی بستر دفاعی آنان نیرومند نبوده است و در نتیجه در کشاکش پیکار چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ روانی قادر نگشته اند که ضایعات جنگ را جبران کنند و به زودی از پای در آمدند و چه بسیار ملتهائی که د رهنگام آغاز جنگ نیروی نظامی نسبتا ضعیفی داشتند ولی دارای بستر دفاعی پرقدرتی بودند و به همین دلیل درکشاکش جنگ و با وجود فراوانی تلفات از تلاش و کوشش روز افزون باز نایستادند تا جائی که سرانجام به تقویت و تفوق بخشیدن نیروی نظامی خویش نیز توفیق یافتند و جنگ را باپیروزی به پایان بردند.

بررسی استراتژی جنگ جهانی دوم شامل نشانه های بسیاری از این ماجراست و از همه درخشان تر استراتژی استالین را باید نام برد.زیرا او بیش از هر عامل دیگر به بسیج روانی و عمومی مردم اهمیت می داد و بیش از هر چیز به تقویت بسترهای عمیق دفاعی پرداخت تا جائی که در سالهای جنگ تبلیغاتی ضد ملی کمونیستی را در داخل کشور تعطیل کرد و بر خلاف تعلیمات حزبی به تبلیغ میهنی و ناسیونالیستی قوی دست یازید و ملت روسیه را نه به عنوان انبوهی کمونیست بلکه بعنوان مردمی میهن پرست بسیج کرد و با این بسیج روانی ملی توانست جنگ را با پیروزی به پایان رساند.

بخش اول این مقاله را می توانید در اینجا مطالعه نمائید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر